آقای رئیس جمهور، این قله ما نیست!!!
لا حول و لا قوه الا باالله
* سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، با شکوه هرچه تمامتر، برگزار شد. مردم انقلابی ایران، با راهپیمایی خروشانِ خود، بار دیگر با آرمانهای والای انقلاب اسلامی، تجدید پیمان نمودند. یکی از دلایلی که باعث میشود، سال به سال به تعداد بیعت کنندگانِ با آرمان های انقلاب، افزوده شود، جای داشتنِ انقلاب و آرمان هایش، در دل مردم است. یکی از آرمان های انقلاب، احیای نهاد خانواده است. مسلماً هر انسان عاقلی، با مراجعه به فطرت پاک خود، در مییابد که نهاد خانواده، نابترین محیط دریافت رفق و محبت است. بنابراین تمام همت خود را، در راستای رونق بخشی به این پایگاهِ مهم و انسان ساز، صرف خواهد کرد. صمیمیت و رفق، محبت و مهربانی، عشق و ایثار، و بسیاری از شیرینی های زندگی، در نهاد گرم خانواده، بروز و ظهور می یابد.
* بعد از بیان این مقدمه، سوالی مطرح میکنیم. گرمابخشی و احیای نهاد خانواده، به چه میزان متاثر از تلاشهای فردی ماست؟ به بیان ساده تر، آیا میتوان خانواده را، جدای از بستر اجتماعی تصور نمود؟ چه تعداد از خانوادهها، به اصطلاح توانایی شناکردن در خلاف جریان آب را دارند؟ اگر محیط اجتماعی - شامل تمام ساختارها و برنامه های اداره ی جامعه - یاری گر ما در راستای رسیدن به اهدافمان نباشد، چه میتوان کرد؟ بنابراین تاثیرگزاری شرایط اجتماعی، در وضعیت نهاد خانواده، غیرقابل انکار است.
* حال سوال دیگری مطرح می کنیم، شرایط اجتماعی - موثر بر نهاد خانواده - متاثر از چه عواملی است؟ سهم برنامه ریزی های حکومتی و ساختارهای اداره ی جامعه، در جهت گیری اجتماعی به چه میزان است؟ به عنوان مثال، اثر الگوی آموزش جامعه، در شکلگیری شخصیت کودکان - که تشکیل دهنده ی خانواده های آینده هستند - به چه میزان است؟ به همین ترتیب میتوان، به تاثیرگزاری الگوهای مصرف و تولید جامعه نیز، در کیفیت نهاد خانواده اشاره کرد. بنابراین نمی توان، سهم این الگوها را در شکل دهی و قوام شخصیتِ اجتماعیِ افراد، انکار کرد.
* سوال دیگری مطرح میکنیم. هم اکنون، الگوهای اداره ی جامعه ما، بر اساس کدام الگوها می باشد؟ به جز در چند مورد، تمامی برنامه های ما - با یک سری تغییرات روبنایی و جزئی - صراحتاً متاثر از برنامه های مورد استفاده در کشورهای مدرن است. به این ترتیب، ادامه ی روند کنونی در اداره ی جامعه، ما را به سمت وضعیت فعلیِ کشورهای توسعه یافته ی دنیا، سوق خواهد داد.
هنگامی که یک ملت، قدم در راه رسیدن به قله ی آمال و آرمان های خود می نهد، انگیزه بخشترین عاملِ حرکت، مشاهده ی مسمتر قله ی پیش روست. همان طور که بیان شد، در صورت به کارگیری برنامه های مدرن - استمرار شرایط فعلی - قله و آرمان پیشروی ما، کشورهای توسعه یافته ی دنیا خواهند بود. این مطلب در سخنان دولتمردان ما نیز، با صراحت هرچه تمامتر، بیان شده و خواهد شد. در نشست اخیر داووس، رئیس جمهور محترم، به تشریحِ افق پیشروی ملت ایران، از دیدگاه خود پرداختند. قله ای که ایشان برای ملت ایران فرض نموده اند، در این جمله به صورت کاملاً شفاف منعکس گردیدهاست: "من اقتصادِ ایران را نزدیک ترین، همگونترین، و با ظرفیتترین اقتصاد به اقتصادهای موفقِ نوظهور میبینم، و آینده را همراه و در کنار آنها، ترسیم میکنم"( حسن روحانی، چهل و چهارمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوییس)
* همان طور که بیان کردیم، انگیزه بخشترین کار در حرکت به سمت قله، نگاه مستمر به قله می باشد. ضمناً نتیجه گیری ما از برنامههای مدرنِ مورد استفاده در کشور و افق نمایی های دولتمردان، کمترین شکی را باقی نمیگذارد، که در صورت باقی ماندن در مسیر فعلی، آرمان و آرزوی ما، تبدیل شدن به یکی از کشورهای توسعه یافته ی دنیا خواهد بود.
در ابتدای این یادداشت بیان شد، که یکی از آرمانهای انقلابی ما، احیای نهاد خانواده است. بد نیست برای ارتقای انگیزه ی خود!، در مسیر توسعه یافتگی، به وضعیت نهاد خانواده در قله های توسعه یافته ی دنیا، نگاهی بیفکنیم.
* امروزه 13.8 میلیون فرزند در آمریکا (23 درصد از کل فرزندان آمریکایی) که زیر 15 سال سن دارند، با مادرانشان زندگی میکنند. 2.7 میلیون فرزند نیز (5 درصد از کل فرزندان) با پدرانشان زندگی میکنند. در فرانسه، از اواخر دههی 70 میلادی تا سال 2000، خانوادهی تکوالدینی با رشدی بیش از 50 درصد روبهرو شده است. در مجموع، حدود 26.2 درصد کل بچههای زیر 21 سالی که خانوادههای تکوالدینی دارند، در خانه زندگی نمیکنند. در آمریکا، تعداد مادران مجرد در سالهای 1970 تا 2000 میلادی از 3 میلیون نفر به 10 میلیون نفر افزایش یافته است. همچنین در همین مدت تعداد پدران مجرد از 393،000 نفر به 2،000،000 نفر افزایش یافته است. در مکزیک، مادران نوجوان بین 13 تا 19 ساله، 27 درصد کل حاملگیهای این کشور را تشکیل دادهاند. در ایرلند و در طی سالهای 1981 تا 1991 میلادی، نرخ خانوادههای تکوالدینی از 5.7 درصد به 7.9 درصد کل خانوادهها رسیده است. از هر پنج دختر مجرد ۱۵ سال به بالای آمریکایی تنها یک نفر باکره است. در آمریکا ۴۱٪ مادرانِ تنها، اصلاً ازدواج نکردهاند و ۷۰٪ خودکشیهای زود هنگام، از میان بچه های مادران تنهاست. در آمریکا از سال ۱۹۴۰ تا سال ۱۹۹۴ میزان بچههای متولد شده در دوران تجرد (حرامزاده) نسبت به کل نوزادان از ۱۱٪ به ۳۰٪ رسیده است. از میان هر سه زایمان زنان آمریکایی ۲۰ تا ۳۰ سال، یک نوزاد نامشروع متولد میشود. در سال ۱۹۹۵ از میان زنان کمتر از ۳۰ سال آمریکایی که ازدواج نکرده بودند ۴۰٪ حداقل یک بارداری نامشروع داشت. همچنین به استناد گزارش ادارهی آمار فدرال آلمان، از هر سه کودکی، که در آلمان متولد میشوند، یکی نامشروع است و پدر یا مادر وی مشخص نیست. روزنامهی آلمانی «دیولت» ضمن بیان این مطلب گزارش داد که «آلمان تا سال 2010، وجود این همه کودک نامشروع را تجربه نکرده بود.» این روزنامه اشاره میکند که حتی برخی ایالتهای آلمان 64 درصد ولادت نامشروع دارند. روزنامهی نیوزویک در گزارشی مینویسد که 57 درصد از کودکان نامشروع سفیدپوست در ایالات متحده با مادران خود خانوادهی تکوالدی را تشکیل میدهند. در ایالات متحدهﯼ آمریکا تعداد خانواده های تک والدینی در سال 2000 میلادی به 12 میلیون خانواده رسیده است. خانوارهای تک والدینی آمریکایی در دوره 1990 تا 2000 میلادی، از 9 درصد کل خانواده ها، به 16 درصد افزایش یافته اند.
* با مشاهده ی قله ای که جناب آقای رئیس جمهور برای ما تصویر نموده اند، انرژی و تحرک ما برای رسیدن به این قله، دو چندان شد!!! آیا منظور آقای رئیس جمهور، و تمامی توسعه دانان، از عبارتِ " آینده را همراه و در کنار آنها، ترسیم میکنم"، همین کشورهای توسعه یافته دنیا است؟! مگر آرمان انقلابی مردم ایران، احیای نهاد خانواده نمی باشد؟ آیا با درکنار این کشورها قرار گرفتن، به آرمان خود دست می یابیم؟
* قطعاً و یقیناً، نتیجه ی استفاده از نحوه ی برنامه ریزیِ مدرن، و حرکت به سمت توسعه یافتگی، چیزی جز تصویری که در بالا نمایاندیم نخواهد بود. قطعاً راه رسیدن به آرمانِ احیای نهاد خانواده، از کوچه های تاریک و خطرناکِ توسعه! نمیگذرد. هیچ عقل سلیمی منکر آن نیست، که سرنوشت مردم هر کشور، مستقیماً با برنامه ها و الگوهای اداره ی آن جامعه، رقم زده خواهد شد. با توضیحاتی که بیان شد، به طور قاطع میگوییم، توسعه یافتگی - که کشورهای بالا نماد آن میباشند - قله ی مدنظر ما نیست!!! قله ی مردم ایران، اجرای اسلام، در تمام ارکان زندگی می باشد. یگانه راه رسیدن به این قله ی سترگ، تولیدِ برنامه و الگو، بر اساس مبانی اسلامی است. اهداف ملت ایران، در راهپیمایی 22 بهمن امسال، فریاد زده شد. هدف ملت، قرارگرفتن در کنار کشورهای توسعه یافته ی دنیا - با وصفی که از آنها گذشت - نمی باشد. آرزوی ملت ایران، اضمحلال نهاد خانواده نیست! یگانه راهی که ما را به آرمانهایمان میرساند، تولید الگوی پیشرفت اسلامی است. مادامی که از الگوهای غربی استفاده میکنیم - حتی بالاتر از آن - برای قرار گرفتن در کنار کشورهای توسعه یافته ی دنیا، سر از پا نمیشناسیم، در حال دور شدن از آرمانهای ملتمان هستیم.